جزئیات خبر | تلگرام
بازگشت به خانه
فراسوی سیاست | akhalaji
۰۸:۳۰:۱۶ ۱۴۰۴/۰۸/۰۷

👆🏻👆🏻👆🏻 ادامه یادداشت با شعار تبلیغات «سود 28 درصدی، سود 25 درصدی و پول از شما سود از ما تا ابدالدهر» کلی سپرده جمع اوری کردیم و تا انجا که قانون اجازه می داد به صورت قانونی و انجا که قانون اجازه نمی داد به صورت غیرقانونی سپرده ها را به شرکت های خودی و بیخودی به صورت تسهیلات واگذار کردیم. ان شرکت ساختمانی که خودمان املاک و مستغلات را به پول خون به انجا انتقال داده بودیم همان املاک و مستغلات پول خون را به قیمتی بیش از پول خون، این بار وثیقه تسهیلات به خودمان دادند و هزاران میلیارد تسهیلات بی زبان را به من زبان باز حرفه ای واگذار کردند. از انجا که برای درست نمایی باید در صورت های مالی پایان سال بانک همه ساله سود قابل ملاحظه ای را اعلام می کردیم، بنا به توصیه مشاوران که همگی قبلا مدیرعامل، مدیرکل و معاونت این یا ان نهاد نظارتی بودند بین بانک و شرکت سرمایه گذاری ساختمانی و برخی تسهیلات گیرندگان خودی و غیرخودی همه ساله سبد سهام و سبد ملک طبق «قراردادهای فروش به شرط اقاله» جابه جایی در این معاملات چرخشی، سود کاغذی قابل توجهی هم نصیب بانک می شد که ما هم با تبلیغات فریبنده با افزایش سرمایه از محل همین سودهای نجومی و واهی، مرتبا سرمایه بانک را بالا می بردیم و دل نهاد نظارتی بازار سرمایه و بازار پول و سهامداران و سپرده گذاران را ربوده بودیم. شده بودیم مصداق ان مثال معروف که «من رضا، تو رضا، سپرده گذار رضا و سهامدار رضا، گوربابای نارضا.» موسسه حسابرس بانک تیز و بز بودند. همان سال اول تاسیس متوجه صوری بودن سرمایه و سهامداران شده بودند که با ترفند بعد از اولین مجمع عوض شان کردم و با مقام ناظر هم در این مورد به تفاهم کلی رسیدم . تازگی ها مرتبا علیه من افشاگری می شد که فلانی هم بزرگ سهامدار، هم بزرگ بدهکار و هم بزرگ طلبکار بانک است؟! برای رفع بلا و اجتناب از چشم زخم و گزند بدخواهان با یکی دوتا روزنامه قرار گذاشته بودم هر هفته به نوبت بانک من را به عنوان بزرگ ترین بانک منطقه ماورالبحار، بهترین کفایت سرمایه، بانک با توانمندی ارایه پوز بانکی در 10 دقیقه، رتبه اول مشتری مدار با سودهای بلاگردان، بانک بدون بدهی به دیگران «چون فقط به بانک مرکزی بدهکار بودیم» و ده ها شعار چشم کورکن و دهان پرکن دیگر را تکرار کنند. چشم طمع به اموال ملت در سازمان خصوصی سازی کرده بودم. پس از بانک های خودم، وام می گرفتم کارخانه قسطی می خریدم یا نهایت با ضمانتنامه بانک خودم یا بانک سایر رفقایم کارخانه دار می شدم. هر چه کارخانه صادراتی در زمینه پتروشیمی بود را با رفقا و صاحب منصبان 20 نفر اولیه زدیم تو گوشش. خودم هم می دانستم این بازی تا وقتی ادامه دارد که سوت داور به صدا درنیامده باشد، پس هر چی سوت بود را خریدم تا داور نتواند سوت بزند. حالا فرض کنید بالاخره داور یک سوت دست دوم گیر بیاورد و سوت هم بزند. می ایند ما را بازداشت می کنند. اولا که هیچ مال و منالی به نام من و دوستانم نیست، طوری که قاضی هم متعجب شده بود که پس چرا ما را بازداشت کرده اند، چون هیچ مال و منالی به نام خودم نبود! تازه همه مال و منال ها توی این مدت ده ها برابر شده اند، در حالی که بدهی های من حداکثر سه برابر شده که شرعا دو برابر ان حرام است. خب ما را زندان می کنند. در زندان VIP و با استفاده از فناوری «دورکاری»، اداره امور اموال و املاک و بنگاه ها را به دست می گیرم. خدا بدهد برکت هر سال سود سهام، افزایش ملک، افزایش نرخ هزاران سکه پیش خریدی و میلیون ها دلار رانتی. (این نوشته برگرفته از اقاریر مجرمان فساد اقتصادی در دادگاه ها نوشته شده است.) * عضو جامعه حسابداران رسمی ایران به نقل از روزنامه جهان صنعت، 13 ابان 1398 #فرهیختگان #بانک #بانکداری #اینده #بانک_اینده #چگونه_بانکدار_شدم #چپاول #غارتگری @akhalaji

فالورها 2332
تاثیر (Imp) 46.0
بازدید 46