MOHA M MAD | mhbch

۱۳:۳۴:۴۲ ۱۴۰۴/۰۸/۰۳

#شاخص_بورس #مهر #خودرو سلام دوستان؛ دموکراسی که به معنی "قدرت در دست مردم" است، در ابعاد مختلف یک جامعه قابل تعریف است: در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسایل اجتماعی، ورزش و… در تمام این ابعاد، دشمن اصلی دموکراسی چیزی نیست جز "انحصار". درواقع انحصار، به صورت همزمان هرگونه ازادی سیاسی، تعالی فرهنگی، کارایی اقتصادی، بلوغ اجتماعی و… را تهدید می کند. علی الخصوص در اقتصاد، انحصار نه تنها موجب ناکارایی در تخصیص منابع می شود، بلکه موجب تمرکز ثروت و در نتیجه تمرکز نفوذ سیاسی می شود. بنابراین، دولت (حاکمیت) باید به صورت مدام از شکل گیری هرگونه انحصار و تمرکز قدرت جلوگیری کند. در همین راستا، دولت باید ابتدا از خود شروع کند و جلوی تمرکز قدرت در دولت (حاکمیت) را بگیرد. دولتی که خودش محل تمرکز قدرت (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…) است، چگونه می تواند از تمرکز و انحصار قدرت در ابعاد مختلف جامعه جلوگیری کند؟ البته در این مفهوم، نباید دچار انحراف شویم؛ اینجا هدف نفی و انفعال دولت نیست! بلکه بحث ما این است که دولت (حاکمیت) نباید خود در نقش بازیگر اصلی حاضر شود و قدرت را در خودش متمرکز کند و مثلاً در اقتصاد قیمتها را تعیین (قیمتگذاری دستوری) کند. چرا که مسیولیت پذیری فردی و خلاقیت، در بستر ازادی قانون مند (دموکراسی) محقق میشود و شرط لازم و بنیادین برای تمام ابعاد توسعه و رشد نیز خلاقیت و مسدولیت فردی است. اما تمام ابعاد یک ازادی قانون مند، در هم تنیده اند. یعنی مثلاً اگر ازادی اقتصادی با ازادی سیاسی و اجتماعی همراه نباشد، دیر یا زود به اقتدارگرایی (انحصار خصولتی) می انجامد. انحصار نه تنها موجب ناکارایی در تخصیص منابع می شود، بلکه موجب تمرکز ثروت و در نتیجه تمرکز نفوذ سیاسی می شود. بنابراین دولت (حاکمیت)، باید انقدر فعال و قدرتمند باشد که ازادی رقابت را در تمام عرصه ها فراهم کند و نه بیشتر. یعنی از یک سو دولت باید با وضع قوانین و استفاده از ابزارهای حاکمیتی، جلوی شکل گیری هرگونه انحصار را بگیرد، اما از سوی دیگر (همزمان) نباید پایش را فراتر از محدوده تنظیم گری بگذارد. ضمن اینکه ساختار دولت نیز باید براساس همین مبانی نهاده شود. اگر قدرت در دولت (حاکمیت) متمرکز باشد و گردش مناسب دموکراتیک نداشته باشد، چگونه می خواهد جلوی انحصار را بگیرد؟ درحالیکه خودش زاینده اصلی ان است؟!